پيشگفتار
ارزشيابي كاركنان در نظام اداري موضوع نسبتا جديدي است كه از اجراي فراگير آن دردستگاههاي دولتي وخصوصي براي مقاصد مشخصي چون ارتقاء انتصاب- تشويق و تنبيه بيش از يك دهه نمي گذارد. در همين سالهاي انداك ارزشيابي راه پر فراز ونشيبي را پيمود و در سطوح گوناگون مديريت اداري موافقان و مخالفان بسيار داشتهن است. اكثر مديران فلسفه ارزشيابي را پذيرفته اند ولي ابزار سنجش و اندازه گيري موجود (فرمهاي ازرشيباي) را ناكافي و شرايط پيراموني اعم از مسائل درون سازماني يا برون سازماني را براي اجراي موثر اين امر نامساعد مي دانند در يك سازمان هر فرد براي پيشرفت ونيل به اهداف تعيين شده شغلي نياز به آگاهي از موقعيت خود دارد اين آگاهي موجب مي شود كه او از نقاط قوت و ضعف عملكرد و رفتار خود مطلع گردد سازمانها نيز به شناخت كار آيي كاركنان خود دارند تا بر اساس توليد وارائه خدمات خود بيفزايند و در روند حركتهاي خود تحولات مثبت ايجاد كنند.
ارزشيابي ابزاري است كه سازمانها وكاركنان رادر تامين اين نيازها كمك مي كند. اگر اين ابزار بخوبي طراحي گردد و به نحو صحيح مورد استفاده قرار گيرد. وسيله مناسبي براي تشويق- آموزش بهسازي وبعضا تنبيه كاركنان خواهد بود.
از اين رو كوشش كارشناسان امور اداري بر آن بوده تا اينكه بتدريج ابزار سنجش و اندازه گيري معتبري را براي ارزشيابي كاركنان طراحي تا از روايي لازم برخوردار و با ايجاد تغييراتي در شرايط پيراموني امكان اجراي موثر و مطلوب ارزشيابي را فراهم نمايند.
ليكن نگرش اجمالي بر نحوه چگونگي ارزشيابي كاركنان مبين اين مسئله است كه متاسفانه ارزشيابي جايگاه اصلي خود را نيافته و بسياري اموري كه مي تواند در اسرع وقت و درزماني كوتاه مدير را به اهداف خويش نائل آورده.
amalkard-afzayesh karayi_1706253591_65176_4862_1390.zip0.09 MB |