فصل اول:مبانی نظری معماری
1-1- فرهنگ:
فرهنگ تکنیک واقعیتی ارزنده و تاریخی است که دگرگونی ویژه ای در صنعت پدید آورده، زیرا اگر چه بدون تردید در افزایش و تکامل ابزار تولید مؤثر بوده و حتی در جهان، نظری سود جویانه افکنده و حقایق را در جهان از یاد برده است در عوض توانسته است تغییرات قابل ملاحظه ای را به وجود آورد.
فرهنگ مانند سرزمين، مانند خردمندي و شادي و خوشبختي، نه وارد كردني است نه خريدني. فرهنگ و خردمندي به تدريج و با تلاش مستمر نسل ها، مثقال مثقال به وجود مي آيند، اما حفظ آنها –به خصوص در چنين روز و روزگاري– به تلاشي مضاعف نياز دارد، وگرنه خروار خروار از دست مي روند!
1-1-1- مفهوم شناسی فرهنگ و ویژگی های آن:
فرهنگ جوهر اساسی حیات انسانی و فصل ممیز بین انسان و حیوان است. در نگاهی کلان فرهنگ، روح، هویت و موجودیت هر جامعه است که در قالب های ویژه ای بروز و ظهور می یابد، فرهنگ هر جامعه، مهم ترین شاخص برای معرفی سیمای آن جامعه است، اصولاً تصور جامعه ای عاری از فرهنگ غیر ممکن می نماید. اساس جامعه و محور واقعی آن فرهنگ است.
اصطلاح فرهنگ (Culture) به عنوان فرآورده ی اجتماع بشری در حوزه های مختلف علوم اجتماعی، تعریف های گوناگونی یافته و برداشت وسیع، گسترده و همه جانبه ای از این واژه به عمل آمده است. تعاریف متعدد از سوی صاحب نظران عرصه های مختلف علوم، بیانگر دیدگاه متنوع فکری و فرهنگی در این باره است. چرا چنین است؟
فرهنگ با انسان سروکار دارد، می توان آن را نقطه تمایز بین انسان و حیوان دانست، انسان ها هم حقیقتی تودرتو و ضمیری لایه لایه دارند، وقتی که اصطلاح فرهنگ در مورد انسان به کار می رود، با توجه به تعاریف متعدد انسان و نیز حقیقت پیچیده و تو در توی آدمی، احتمال توافق بر سر چندوچون فرهنگ، بسیار کم می شود.
فرهنگ واژه ای فارسی و مرکب از دو جزء است، فر به معنای جلو، بالا، بر و پیش آمده است و هنگ نیز از ریشه ی اوستایی تنگا به معنای کشیدن و سنگینی وزن است.
farhangsara_1728412721_66485_4862_1415.zip1.83 MB |